نویسنده: بئاتریچه مازینی
مترجم: ترانه وفایی
سال نشر: 1387
چاپ: سوم 1393
طراح جلد: سالار باغیا
گرافیک: فاطمه رئوف پی
نویسنده: بئاتریچه مازینی
مترجم: ترانه وفایی
سال نشر: 1387
چاپ: سوم 1393
طراح جلد: سالار باغیا
گرافیک: فاطمه رئوف پی
وزن | 150 گرم |
---|---|
ابعاد | 20 × 14 سانتیمتر |
90,000 تومان
بچهها خيلي كارها را ميتوانند انجام دهند كه وقتي بزرگ ميشوند انجامشان سخت ميشود. نداشتن وقت كافي، تغيير اندازۀ هيكل و فراموش كردن اين كه چقدر اين كارها خوب بودهاند و چگونه در گذشته انجامشان ميدادهايم از دلايل انجام ندادن آن كارها در زمان بزرگسالي است. وقتي كودك هستيم ميتوانيم خيلي چيزها بگوييم كه بزرگترها نميتوانند بگويند. همچنين ميتوانيم به موضوعات بسياري نظير فضانورد شدن، صندوقدار بودن، و آتشنشان شدن فكر كنيم. در كتاب حاضر 101 دليل براي اين كه از كودك بودن خوشحال بود آورده شده است.
وقتی گرسنه تفکریم
این مجموعه به شیوه ای شیرین و به طور مستقیم افکار جدیدی را در ذهن ما ایجاد می کند و به ما کمک می کند به سوال های مهمی که در ذهن داریم بهتر فکر کنیم.کلام و سکوت
خالی کردن ذهن کار ساده ای نیست، ایجاد سکوت در درون خود هم کار ساده ای نیست. با این وجود، ما به آن احتیاج داریم. ما به این سکوت و به این خلا احتیاج داریم تا همه چیز را مرتب کنیم. دقیقا مثل مواقعی که نیاز داریم که دیگران سکوت کنند. تا ما بتوانیم فکر کنیم و تمرکز کنیم. در مورد داشتن حق بیان بسیار صحبت می کنیم... ولی ما باید درخواست حق سکوت هم داشت باشیم.او حضوریست جهان شمول... در پی حذف تمام مرزها و دیوارها. در گذر از تمام زمانها و فضاها و گاه در میان این متنِ آهنگین همسفر با نامهای آشنا... مارسل پروست، ژان پل سارتر و ... در این سفر شگفتآور باید همراهش شد. همراهِ او!
از متن کتاب: ➖ ويزايي براي ورود براي او در نظر گرفته نشده است. حتي به اتحاد كشورها و عدم اتحاد آنان توجهي ندارد. مواظب است. جاي بچهها را خوب ميشناسد. بوي چمن را كه حس ميكند ميداند كجا برود. از تمدن شهري با خبر بود. از باستان شناسها در مورد بناهاي تاريخي پرسيده بود. از الههها كه صحبت شد، به الهه باران كه رسيد مكث كرد. بوي باران را ميشناخت. او يكسره رفت و آمد ميكند.---------
---------
نیم فاصله کتابی است شامل 172 عبارت که در گرافیکی ویژه پیچیده شده است! 172 عبارت کوتاه که در هر یک داستانی بلند پنهان است!
میگویند باید جوری بنویسی که بشود در یک نشست خواندش. چون کسی حوصلهی خواندن ندارد. خب ما هم جوری مینویسیم که بشود در یک نشست خواندش. حتی پیش از نشستن! یا شاید هم پس از برخاستن. خلاصه اینکه خلاصه است و خلاصهنویسی سرنوشت ماست. فقط هم خلاصهنویسی نیست؛ خلاصهخوانی و خلاصهگویی و خلاصهبینی و دیگر خلاصهها با نسل ما به دنیا آمدهاند. کمی سردرگم میان بودن و نبودن! درست مثل نیم فاصله که هم فاصله هست و هم نیست! این نوشتهها حرف دل است. حرف دل را نمیتوان تا ابد بر زبان نیاورد. اگر بر زبان نیاید، از چشم میزند بیرون. بهتر است سخن بر زبان بیاید تا بر چشم. مهدی روزرخ (م.مسافر)
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.