نویسنده: ترانه وفایی
اجرای جلد: باسم الرسالم
سال نشر: 1400
تعداد صفحات 100
شابک: – 9783-78-5810-600
نویسنده: ترانه وفایی
اجرای جلد: باسم الرسالم
سال نشر: 1400
تعداد صفحات 100
شابک: – 9783-78-5810-600
وزن | 300 گرم |
---|
120,000 تومان
20 در انبار
“از پنجره” کتابی است که هر خوانندهای را به چالش میکشد تا دریچهای جدید به دنیای اطراف خود باز کند.فرم روایی و دغدغه مطرح در این داستان، صدایی نو و متفاوت از نوشتههای پیشین ترانه وفایی است. با خواندن این داستانِ نوشته شده توسط ترانه وفایی، میتوان یک سفر ادبی را تجربه کرد. سفری که هم زیباییهای زبانی دارد و هم عمق اندیشه و احساس را به همراه دارد. از پنجره بیانگر حساسیتها و ظرافتهای روابط انسانی و موقعیتهای زندگی در جامعه است. جامعهای گاه در اندازه یک خانه و گاه در ابعاد یک سرزمین و گاه فراتر از آن چنان بی مرز که دوشادوش فضایی مجازی و سورئال پیش میرود.
به یاد موجود زبر و زرنگی که بعضیها وقتی میخواستند صدایش بزنند، هیچی نمیگفتند؛ فقط نگاهش میکردند. تا اینکه یک نفر از راه رسید و کمکم به اسم صدایش کرد. راستی، شما هم اگر خواستید آن حضور را ببینید و بعد هم به اسم صدایش کنید، کافی است به آن سوی اشکهایتان بروید.
نیم فاصله کتابی است شامل 172 عبارت که در گرافیکی ویژه پیچیده شده است! 172 عبارت کوتاه که در هر یک داستانی بلند پنهان است!
میگویند باید جوری بنویسی که بشود در یک نشست خواندش. چون کسی حوصلهی خواندن ندارد. خب ما هم جوری مینویسیم که بشود در یک نشست خواندش. حتی پیش از نشستن! یا شاید هم پس از برخاستن. خلاصه اینکه خلاصه است و خلاصهنویسی سرنوشت ماست. فقط هم خلاصهنویسی نیست؛ خلاصهخوانی و خلاصهگویی و خلاصهبینی و دیگر خلاصهها با نسل ما به دنیا آمدهاند. کمی سردرگم میان بودن و نبودن! درست مثل نیم فاصله که هم فاصله هست و هم نیست! این نوشتهها حرف دل است. حرف دل را نمیتوان تا ابد بر زبان نیاورد. اگر بر زبان نیاید، از چشم میزند بیرون. بهتر است سخن بر زبان بیاید تا بر چشم. مهدی روزرخ (م.مسافر)او حضوریست جهان شمول... در پی حذف تمام مرزها و دیوارها. در گذر از تمام زمانها و فضاها و گاه در میان این متنِ آهنگین همسفر با نامهای آشنا... مارسل پروست، ژان پل سارتر و ... در این سفر شگفتآور باید همراهش شد. همراهِ او!
از متن کتاب: ➖ ويزايي براي ورود براي او در نظر گرفته نشده است. حتي به اتحاد كشورها و عدم اتحاد آنان توجهي ندارد. مواظب است. جاي بچهها را خوب ميشناسد. بوي چمن را كه حس ميكند ميداند كجا برود. از تمدن شهري با خبر بود. از باستان شناسها در مورد بناهاي تاريخي پرسيده بود. از الههها كه صحبت شد، به الهه باران كه رسيد مكث كرد. بوي باران را ميشناخت. او يكسره رفت و آمد ميكند.---------
---------
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.