آن روزها نمیدانستم در حال خلق خاطرهام. ولی فرقی هم نمیکرد. من همان کاری را میکردم که در توان داشتم. الان هم برای تعریف خاطره، همین کار را میکنم. کاش بتوانم همهی آن لحظات را همانگونه که حودم در حال دوباره زیستنشان هستم، بازگو کنم... آن طور که خاطرهی شما نیز بشود. اگر ان برای شما اتفاق افتاد، شما هم برای دیگران نقلش کنید. بگذارید خاطرهی من و شما، خاطرهی آنها نیز بشود و... (پشت جلد کتاب چشم ها نبودند )