برچسب: مایکل مورپرگو
سرباز پیسفول
90,000 تومان
بعضی وقتها که از آن همه شیطنت کردن خسته میشدیم در قسمت کمعمق نهر دراز میکشیدیم و حرف میزدیم و اجازه میدادیم که رودخانه موجهای کوچکش را از روی ما عبور دهد. یکبار مولی به ما گفت که دلش میخواهد همانجا و در همان زمان بمیرد. گفت نمیخواهد فردایی بیاید. چرا که هیچ فردایی به قشنگی امروز نخواهد بود.
شير پروانه ای
90,000 تومان
+ شير پروانه ای، برنده ی جایزه ی بهترین نویسنده از: Private Peacful, Smart Prize & Guild Award
«مورپرگو» در دهسالگي در يك مدرسة شبانهروزي خارج از محل زندگياش، در دوردستترين نقطة «ويلتشاير» به سر ميبرد. روزي او بهخاطر سختگيريهاي مدرسه و حضور پسري شرور به نام «بشير پومونت» از مدرسه فرار كرد و با يك پيرزن و سگش برخورد كرد. پيرزن او را به خانة بزرگ خود برد. شير سنگياي كه اطراف آن پروانههايي به اسم «آدونيس آبي» ميچرخيدند توجه مورپرگو را جلب كرد. پيرزن داستان شير پروانهاي را براي او تعريف كرد. شير پروانهاي ساختة دست پيرزن و همسر متوفياش برتي بود. آن شير سفيد در آفريقا با برتي بزرگ شده بود، بعد توسط مردي فرانسوي به سيرك برده شده بود. بعد از سالها زماني كه برتي مجروح جنگي شده و روي ويلچر مينشست، با شير سفيد كه اسم او را «شاهزادة سفيد» گذاشته بودند برخورد كرد. شير او را شناخت و تا پايان عمر با برتي ماند. عشق برتي به شاهزادة سفيد باعث شد كه به ياد او بالاي تپة شير سنگي كندهكاري كنند.