برچسب: ترانه وفایی
قصه های سفید
---------
نسخه صوتی کتاب قصه های سفید - فیدیبو
---------
بخشی از متنِ کتاب قصه های سفید : همه جا از کاغذ پُر بود. کاغذهایی که با جوهرهای مختلف سیاه شده بودند. قلمش را برداشت. بر کاغذ سفید گذاشت. کاغذ منتظر قلم. قلم منتظر نگارنده ی سطرها. و واژه ها منتظرتر.مجموعه داستانهای فلسفی جهان
مجموعه فلسفه را بچشیم
چشم ها نبودند
چشم ها نبودند
آن روزها نمیدانستم در حال خلق خاطرهام. ولی فرقی هم نمیکرد. من همان کاری را میکردم که در توان داشتم. الان هم برای تعریف خاطره، همین کار را میکنم. کاش بتوانم همهی آن لحظات را همانگونه که حودم در حال دوباره زیستنشان هستم، بازگو کنم... آن طور که خاطرهی شما نیز بشود. اگر ان برای شما اتفاق افتاد، شما هم برای دیگران نقلش کنید. بگذارید خاطرهی من و شما، خاطرهی آنها نیز بشود و... (پشت جلد کتاب چشم ها نبودند )کافکا این کتاب مجازی نیست
«کافکا، این کتاب مجازی نیست» سفری است میان ادبیات و دنیای دیجیتال، پلی بین گذشته و آینده، میان صفحات کاغذی و تارهای نامرئی اینترنت. ترانه وفایی در این اثر، با نگاهی تازه به آثار فرانتس کافکا، پیوندی شگفتانگیز میان ادبیات کلاسیک و جهان مجازی امروز برقرار کرده است.
این کتاب شامل پیامهایی است که راوی خطاب به کافکا مینویسد؛ پیامهایی که در آنها گرگور سامسا، شخصیت اصلی «مسخ»، به عنوان سرمنشأ دنیای دیجیتال معرفی میشود. گویی او نخستین انسانی است که از دنیای واقعی بیرون رانده شده و در فضایی جدید، مجازی و بیمرز، بازتعریف شده است. نویسنده، با زبانی گاه خودمانی و گاه رسمی، روایتهایی از اینترنت، فناوری و تأثیر آنها بر زندگی مدرن را با ادبیات کافکایی درهم میآمیزد.
«کافکا، این کتاب مجازی نیست» تنها یک تحلیل ادبی نیست؛ بلکه دعوتی است به اندیشیدن درباره جایگاه انسان در دنیای دیجیتال، تحولی که مانند «مسخ» گرگور، اجتنابناپذیر اما درعینحال تأملبرانگیز است.
از متن کتاب:
«روزی کودکی که در قرن بیستم زندگی میکرد، در حال بازی با جعبهای پر از ذرات ماسهای شکل بود. او آرزو میکرد روزی همه آدمها یک جعبه جادویی داشته باشند، مثل جعبه نقاشیاش، که بتوانند با کمک آن در همان لحظه هر کسی را که میخواهند ببینند، هر سؤالی دارند بپرسند و حتی تکالیفشان را انجام دهند!
بسیار از آن زمان گذشت... و اینترنت آمد.»