درست است که ما میتوانیم خاطراتمان را در حافظه نگهداریم اما واقعا چنددرصد از این اتفاقات را به یاد میآوریم و ذهن ما چقدر جزییات از آن کم یا به آن اضافه میکند؟ آیا حسی که آن موقع داشتیم را میتوانیم تمام و کمال در بازسازی خاطرات زنده کنیم؟
چند نویسنده در این مطلب دلایل خودشان را برای داشتن دفترچهای برای رویدادنگاری روزانه خیلی روشن مطرح میکنند تا دیگر شکی برای شما باقی نماند که الان بهترین موقع است که شروع به نوشتن یادداشت روزانه کنید.
سیلویا پلات در باب حفظ کردن شعف
۱۳ سپتامبر ۱۹۴۹
سیلویا پلات
امروز تصمیم گرفتم که دوباره یادداشت روزانهام را از سر بگیرم؛ جایی که وقتی سرم خلوت شد بتوانم افکار و نظرهایم را بنویسم. یک جورهایی باید شعف هفده سالگی را حفظ کنم. هر روز گرانبهاست، من از فکر اینکه با پیر شدن، این زمان به تدریج محو و از من دور میشود بیاندازه غمگین میشوم. (نقل شده از کاتالین کانر در «هنرهای کلام». قافیه چشم: هنر بصری سیلویا پلات، دانشگاه آکسفورد، ۲۰۰۷)
آنه فرانک در باب شکیبایی کاغذ
۶ ژوئیه ۱۹۴۲
برای کسی مثل من، نوشتن یادداشت روزانه ایدهای عجیب است؛ نه تنها به این خاطر که قبلاً این کار را نکردهام، بلکه به این دلیل که به نظر میآید نه من و نه هیچکس دیگر علاقهای به دردِ دلهای یه دختر مدرسهای سیزده ساله نداشته باشد. با این وجود چرا این مسئله هنوز مهم است؟ من می خواهم بنویسم، ولی بیشتر از آن، می خواهم تمام آنچه در اعماق قلبم دفن شده است را بیرون بریزم…
بله، شکی نیست که کاغذ سنگصبور است و مادامیکه قصد ندارم این دفترچه جلد مقوایی که اسم پر افتخار «دفتر یادداشت روزانه» را یدک میکشد به کسی نشان بدهم، مگر اینکه یه دوست واقعی پیدا کنم، دختر یا پسر، احتمالاً هیچکس اهمیت نخواهد داد. و حالا به ریشهی مساله رسیدم، دلیلم برای شروع نوشتن خاطرات روزانه: این است که چنین دوست واقعیای ندارم.
(خاطرات آنه فرانک: ویراست بازنویسی شده: دابل دی،۲۰۰۳)
توماس مان در باب ضبط روزها
فوریه ۱۹۳۴
من این روند را که هر روز سپری شده ضبط میشود دوست دارم. نه تنها اثرگذاری و احساساتش، بلکه مسیر و محتوای فکریاش، کمتر به این خاطر که دوباره خوانده و به یاد آورده شوند بلکه برای خودارزیابی، مرور، حفظ آگاهی و دستیابی به چشمانداز…
(توماس مان: یادداشت روزانه: ۱۹۱۸-۱۹۳۹، منتخب از هرمان کستن، ترجمهی ریچارد وینستون. رابین کلارک، ۱۹۸۴)
نورتروپ فرای در باب رویارویی با وجدانش: مقدمهای بر یادداشت روزانه
۱۹۴۹
من آنقدرها که باید سخت کار نمیکنم، و فکر میکنم نوشتن یادداشت روزانه مفید است، چون کار اصلی من فکر کردن و نوشتن است و نیاز به مکانیزمی دارم که هر چیز مهمی را که به آن میاندیشم ثبت کند. همچنین امیدوارم این کار منفعت اخلاقی هم داشته باشد، از این رو که صریح یا ضمنی، قضاوت کند آیا روزم را به بطالت گذراندهام یا نه… حس رو در رویی با وجدان خودم در پایان روز ممکن است از تردیدهایم بکاهد.
(یادداشتهای روزانه نورتروپ فرای، ۱۹۴۲-۱۹۵۵، ویرایش رابرت د. دنهام. دانشگاه تورونتو پرس،۲۰۰۱ )
تکگویی ادوارد راب الیس
۱ دسامبر ۱۹۳۲
امروز بعد از ظهر راس به من گفت: «باید خودپسندی وحشتناکی وجود داشته باشه که یه شخص رو به یادداشتروزانه نویسی بکشه.» متعجب ، شروع کردم به دفاع از خودم، چند تا دلیل برای نگه داشتن دفتر یادداشت آوردم – مجالی برای تمرین نوشتن، فرصتی برای تجزیه و تحلیل خودم، ارزش خاطرات روزانه به عنوان یک مرجع.
۱۰ نوامبر ۱۹۷۳
روش دیگری برای نجات خودم از دیوانگی وجود دارد، این حقیقت که تمام طول زندگیام سعی کردهام با خودم ارتباط برقرار کنم. دفتر یادداشت من گواه این تلاش است. زندگی من یه تکگویی طولانی بوده است. من زمانی دیوانه خواهم شد که دیگه قادر نباشم با خودم حرف بزنم.
(ادوارد راب الیس، یادداشتهای روزانه قرن: داستانهایی از بزرگترین یادداشتروزانه نویسهای آمریکایی. استارلینگ، ۲۰۰۸)
گیل گادوین در باب یادداشت روزانه و داستان
من همانقدر که به داستاننویسی نیاز دارم به نوشتن یادداشت روزانه هم نیاز دارم، ولی این دو باید از منابع مختلفی بیایند. من داستان مینویسم چون نیاز دارم جزییات درهم و برهم زیادی را نظم بدهم تا به یک چیز معنادار برسم، چون از اینکه یک چیز امیدوارکننده را به یک چیز محشر تبدیل کنم لذت میبرم. یادداشت روزانه مینویسم چون ذهنم را باز و تازه نگه میدارد. به محض اینکه هر شب جزییات مرتبط با خودم جایی امن ذخیره شود، میتوانم برم سراغ آنچه درباره من نیست… من میبایست سالها پیش از اینکه بتوانم داستاننویسی را شروع کنم، نوشتن یادداشت روزانه را شروع میکردم. (گیل گادوین، «یک یادداشتروزانه نویس درباره یادداشتنویسی.» نویسندگان درباب نویسندگی، ویرایش راجر پک و جری پرینی، دانشگاه پرس نیو انگلند، ۱۹۹۱ )
فرانتس کافکا در باب شجاعتِ تلاش
۲۳ دسامبر ۱۹۱۱
یکی از مزیتهای یادداشت روزانه نوشتن این است که شما را با صراحت اطمینانبخشی به تغییراتی که مدام ازشان رنج می برید آگاه میکند…
شما در یادداشتهای روزانه مصداق شرایطی را پیدا میکنید که امروز به نظر غیرقابل تحمل میآید، اما شما از آن جان سالم به در بردهاید، به اطراف نگاه کردهاید و مشاهداتتان را نوشتهاید، و مثل قبل دارید مینویسید، زمانی که عاقلتر میشویم چون میتوانیم به شرایط قبلی خود نگاه کنیم، و به همین دلیل لازم است به شجاعت تلاش اولیه خودمان که درغفلت کامل در آن تقلا میکردیم اعتراف کنیم.
(خاطرات فرانتس کافکا، ویرایش مکس براد، سکر و واربورگ، ۱۹۴۸)