– کتاب را بردارید و فهرستش را یکی از شما با صدای بلند بخواند. یعنی اول فهرست را بچشید!
– از اول کتاب یک فصل بخوانید. یکی از شما با موافقت همه.
-کسی که خوانده ، از دیگران بپرسد آیا متوجه نکته ی جا لبی شده اند؟ اگر بله، مطرح کنند اگر نه، همگی با هم در مورد آنچه خوانده اید ، صحبت کنیدو خوب آن را بچشید. هر وقت همه موافق بودند، می توانید به فصل بعدی بروید.
– فصل به فصل به نوبت و همین ترتیب جلو بروید تا کتاب تمام شود.
-به جز فلسفه می توانید از خوراکی های دیگرتان نیز نوش جان کنید…
-حالا، یک به یک، هر کس یک موضوع در ارتباط با موضوع اصلی کتاب مطرح کند. می توانید یک پرسش مطرح کنید.
ادامه در همان عنوان ” فلسفه را بچشیم”…
چند پرسش برای نمونه می تواند این ها باشد:
می شود زمان را از دست داد ؟ می شود گمش کرد؟!!!
می شود یک زمانی را”به هیچ کاری نکردن”تخصص داد؟می شود این زمان خیلی طولانی باشد؟
-چرا خیلی از اوقات می گوییم “وقت طلاست” ؟
-می توانیدالآن خودتان را بدون نگاه به آینه در ذهنتان ببینید؟10 سال دیگرتان را چه؟ 30 سال دیگر ؟ آیا این فکر شما را نگران می کند؟ چه احساسی به شما دست می دهد؟
– به “وقت را پر کردن” چه گونه فکر میکنید ؟
– به گفتن این که “کمی وقت برای خودم می خواهم داشته باشم”،چگونه نگاه می کنید؟
-به نظر شما، ما می توانیم به رویاهایان، به کارهایی که می خواهیم انجام بدهیم، فکر کنیم؟ کی؟
-اگر زمانمون خراب بشود، درست می شود؟
-چه کسی تصمیم می گیرد زمانمان را چگونه پر کنیم؟
-در مورد برنامه داشتن، نظرتان چیست؟
-رمان را هدر ندادن چیست به نظر شما؟
-به پیرامونتان نگاه کنید. زمان از کجا ها عبور کرده؟!
و…
اگر کتاب را بخوانید، پرشس ها خیلی بیشتر می شوند.
من هم می روم یک بار دیگر کتاب را بخوانمشاید پرسش های بیشتری پیدا کنم…
ممنونم با هم بودیم…
تا بعد!
ترانه وفایی