تصویری تازه از فلسفه
چنانچه از فلسفه تصویری ترشرو، متکبر و وحشتناک ترسیم کنیم اشتباه بزرگی مرتکب شدهایم. در واقع چیزی با نشاطتر، شفافتر و خوشروتر از فلسفه وجود ندارد. فلسفه مدعی ارایه لحظاتی سرشار از شادی است. اگر به فلسفه ظاهری غمانگیز و منجمد بدهیم، بدین معناست که فلسفه را در جایگاه واقعی خود نمیبینیم.» (میشل دو مونتی)
با شنیدن واژه فلسفه چه چیزی به ذهن متبادر میشود؟ فلسفه گاهی شبیه به سوال است! گاهی شبیه به جواب! فلسفه از هر آدمی به آدمی دیگر شکل عوض میکند! نه برای اینکه اصول و پایه مشخص و درستی ندارد، اتفاقا برعکس! این تغییر شکل برای آن است که فلسفه، تمام تلاشش را میکند تا دوست آدمها باشد! به هر صورتی درمیآید تا هرکس با هر بضاعتی، بپذیردش! فلسفه از تنهایی رنج میبرد و در پی دوست میگردد! چرا محبتمان را از او دریغ کنیم؟! چه کسی از مفهوم دوستداشتن گریزان است؟! علاقهمندبودن به هرچیز، آن را زیباتر میکند و باعث میشود با انرژی بیشتری در پی آن باشیم. از طرفی مگر نه اینکه دانایی هم جزو صفات ارزشمند محسوب میشود؟ پس چگونه میتوان قبول کرد «دوستدار دانایی»، عبوس و خشمگین و سرسخت باشد؟
معنای واژه فلسفه همین است: دوستدار دانایی، علاقهمند به حکمت! پس اگر همانطور که دومونتی اشاره میکند نگاه خشک و متکبرانه را از فلسفه دور کنیم، فلسفه در بسیاری از امور زندگی همچون دوستی به ما کمک میکند. به ما یاری میرساند تا دنیای اطرافمان را بهتر بشناسیم، حقیقت را درست درک کنیم و به همین واسطه دوستان بیشتر و بهتری داشته باشیم و دنیایمان را زیباتر و عمیقتر کنیم! متاسفانه بهدلیل نگاه اشتباه به فلسفه، فاصلهای جدی بین اندیشیدن به شیوه فلسفی و دنیای کودکان ایجاد شدهاست. گاهی حتی تلاش میکنیم تا فرزندانمان را از فلسفه مصون بداریم! درست مثل مراقبتکردن از آنها در مواجهه با خطری جدی. در کنار این پیشگیری غیرقابلتوجیه، تصور کنید
دنیای کودکان در روزگار ما پر است از ابزار و امکاناتی که با تلاشی سرسختانه در پی این هستند که لذتبردن کوتاهمدت و سطحی را جانشین لذتهای عمیق و ماندگار کنند. نباید خودمان را فریب بدهیم! به راستی چنددرصد از کودکانِ امروز مایلاند بازیهای رایانهای، سرگرمیهای موجود در تبلتها و اسمارتفونها را رها کرده و به کتابخواندن مشغول شوند؟ نمیتوان ایرادی به دنیای دیجیتال گرفت! بخشی از ماهیت این فضا همین است: سرعتبخشیدن به لذت جهت ایجاد باورِ رفاه و احساس رضایت نسبی. انفعال ما در این عرصه جای سوال دارد. اتفاقا باید در این شرایط بهتر و قدرتمندتر تلاش کرد تا امکان انتخاب بیشتری در مقابل کودکان وجود داشته باشد. رویکرد آموزش فلسفه در مدارس ، متوجه تمامی شیوههای آموزشی و برای تمام مقاطع و سنین است که میتوان با توجه به فرهنگ و بنمایههای عقیدتی مردم، دست به تالیف یا ترجمه آثار مناسب زد و با ایجاد خوراک ارزشمند، چه از نظر محتوایی و چه از نظر شکلی بسیاری از مفاهیم مورد نیاز برای همسوشدن فرد با جامعه و فرهنگِ مسلط بر آن را در اختیارش گذاشت.
همانطور که بسیاری از معلمانِ شیفته خدمت و آموزش، با تکیه بر خلاقیت فردی خود دست به چنین اقدامی زدهاند. اما بیشک نبود یک چارچوب منظم، حفرهای جدی در عرصه آموزشوپرورش به وجود میآورد که برای حل این معضل، حمایت از تالیف و ترجمه آثار ارزشمند، برگزاری کارگاههای آموزش فلسفه، تقویت نگاه فلسفی، ایجاد روحیه پرسشگر و علاقهمندکردن کودکان به دانستن و… همگی از راهکارهایی هستند که به نظر میرسد باید بهصورت جدی بهدنبال آنها بود.
البته در این عرصه تلاشهایی صورت گرفته است. اضافهشدن کتاب «تفکر و سبک زندگی» که در دوره اول مقطع متوسطه جزو مواد درسی محسوب میشود، اتفاقی مبارک است. اگرچه مباحث این کتاب دقیقا مبتنی بر مفاهیم فلسفی نیستند، اما اگر دبیران متخصص اقدام به تدریس آن نکنند، همان تصویر خشنی که پیشتر دربارهاش صحبت به میان آمد، باز تولیدشده و فاصله بیشتری بین دانشآموزان و اندیشیدن خواهد افتاد. در کنار آن، گروه فلسفه برای کودکان و نوجوانان (فبک) زیر نظر پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و چند ناشر همچون انتشارات او و انتشارات شهرتاش بهصورت جدی در تلاش برای بهبود و ارتقای این مهم هستند. تلاشی که نتیجهاش را با انتشار چندین عنوان کتاب همچون مجموعه «فلسفه را بچشیم» یا «داستانهای فلسفی جهان» در اختیار علاقهمندان قرار دادهاند. بیشک یافتن روشِ درستِ اندیشیدن و شیوه مواجهه با پدیدهها و حقایق، از مهمترین نیازهای فردای جامعه ما خواهد بود و هیچ راهی جز آموزش اصولی آن به کودکان امروز وجود ندارد و این اصل، نقش مهم مدارس در آموزش فلسفه به کودکان و نوجوانان را بیش از پیش گوشزد میکند.
جهت دانلود مقاله به صورت PDF کلیک کنید :انتشارات او – تصویری تازه از فلسفه – روزنامه شرق