هنری وادزورث لانگفلو (به انگلیسی: Henry Wadsworth Longfellow) متولد ۱۸۰۷ و متوفی ۱۸۸۲، شاعر آمریکایی قرن نوزده میلادی، اهل پورتلند بود و در دانشگاه هاروارد تدریس میکرد.
هنري وادزورث لانگ فلو نخستين سرودهاش را در سن چهارده سالگي منتشر كرد. هنري وادزورث لانگ فلو با پايان دوران متوسطه، به اروپا رفت.او به مدت پنج سال و نیم به تدریس زبانهای مدرن در “بودوان” و نيز هفده سال تدریس همین رشته در دانشگاه “هاروارد” پرداخت و همزمان، برخي سرودههايش را منتشر كرد و بیشتر سروده هایش پس از این دوران بود. هنري وادزورث لانگ فلو دو بار ازدواج كرد، و به هر دو همسرش نیز عشق میورزید، و هر دو بار، تنها مرگ بود كه موجب جداییشان شد.
سرودههای هنري وادزورث لانگ فلو افزون بر تفكر، تغزُّل و نكتههای ارشادی، آميخته با مفاهيم احساسی، فلسفی، خيالانگيز و گرايشهای اخلاقی بود.
هنري وادزورث لانگ فلو ،سرانجام در هشتم ماه مه 1882 و در سن هفتاد و پنج سالگی به دليل بیماری “پریتونیت” درگذشت و تنها در پنج روز پایان زندگی بود كه بیماری او را از پا انداخت.
از نمونه شعرهای هنري وادزورث لانگ فلو :
هان ! در این جهان هراس به دل راه مده
بزودی خواهی دریافت ، چه بزرگ مرتبه است ،رنج کشیدن و قویدل بودن .
چون مادر مشتاقی که در انتهای روز،
دست کودک خود را میگیرد و او را به بستر می برد
و کودک ،نیمی به رضا و نیمی به نا خشنودی به همراه او می رود
و باز یچه های شکسته خود را بر زمین به جای می نهد
در حالی که از میان در گشوده هنوز بر آن ها چشم دوخته
نه یکسره مطمئن و نه یکسره آسوده خاطر
از گفته مادر که به او وعده بازیچه های دیگر می دهد
که هر چند ممکن است با شکوهتر باشند
اما شاید او را خوشتر نیایند
بدینگونه است رفتار طبیعت با ما
بازیچه های ما را یک یک از ما می رباید و دست ما را می گیرد
و با چنان نرمی ما را به آرامگاه خود می برد
که بدشواری می توان دانست که مایل به رفتن هستیم یا نه
زیرا چنان خواب آلوده ایم که نمی فهمیم
که ناشناخته ها از شناخته ها تا چه پایه برترند