آندره ژید ( André Gide ) نویسندهی نامدار فرانسوی که نوشتههایش تأثیر شگفتآوری بر نسل جوان در سالهای پس از جنگ جهانی داشت، در سال 1869 در پاریس به دنیا آمد.خانوادهی او سخت پای بند به سنتهای مذهب پروتستان بود و این موضوع تأثیر زیادی بر شکلگیری شخصیت او در نوجوانی و جوانی گذاشت.بروز بیماری در کودکی مانع از تحصیلات منظم او شد ،اما علم دوستی و فضای فرهنگی خانواده توانست این خلاء را جبران کند. پس از مرگ پدر به سال ۱۸۸۰، سرپرستی او به مادر دقیق و سختگیرش واگذار شد که با توجه و دلسوزی بیش از اندازه، پسر را به ستوه آورده بود. در این سالها، ژید در محیطی زنانه میزیست. در پانزده سالگی، با عشقی بیآلایش و عرفانی، به دختر خالهاش، مادلن روندو دل بست. این دلبستگی در سال ۱۸۹۵ به ازدواج انجامید و آن دو تا سال ۱۹۳۸ (سال مرگ مادلن)، سعادتمندانه در کنار یکدیگر زیستند.
وی در سال ۱۸۹۷ در کتاب مائدههای زمینی، فلسفه پرشور و زیبایی را بنیان نهاد. این کتاب در آغاز مورد استقبال واقع نشد، بطوریکه در طول ۱۰ سال تنها ۵۰۰ نسخه از آن فروش رفت، با اینکه از آثار دوره جوانی نویسندست، وی تقریباً تمام آنچه را که میتوان فلسفه وی نامید در آن گنجاندست، و هرچه بعداً نوشته در تعقیب اندیشه هاییست که در این کتاب بیان گردیده، یعنی امتناع از هر گونه علاقه و وابستگی و ستایش شور و عشق و نگاهی هر ” لحظه نو” به تمام جلوههای هستی.
سرمایه من، از به هم پیوستن چیزهای به خصوصی به وجود نیامده بود، بلکه تنها از ستایش و تحسین من تشکیل یافته بود، من همواره تمام سرمایهام را در اختیار داشتهام ” و ” خردمند آن است که از هر چیز به شگفت درآید.
در سال ۱۹۴۷ و زمانی که ژید هفتاد و هشت ساله بود، آکادمی سوئد جایزه ادبیات نوبل را به او اهدا کرد. وی مینویسد:
بزرگترین الهه تقدیر پیوسته در گوشم زمزمه میکند که دیگر چیز زیادی از عمرت باقی نمانده است
آثار آندره ژید :
تمام کتابهای آندره ژید در لیست کتابهای ممنوعه کلیسای کاتولیک قرار دارد:
- یادداشتهای روزانه آندره والتر (۱۸۹۱)
- رسالهٔ نرگس (۱۸۹۱)
- شعرهای آندره والتر (۱۸۹۲)
- سفر اورین (۱۸۹۳)
- مائدههای زمینی (۱۸۹۷) ترجمه جلال آل احمد و پرویز داریوش توسط انتشارات اساطیر، سیروس ذکاء انتشارات جامی، مهستی بحرینی انتشارات نیلوفر.
- پرومته سست زنجیر (۱۸۹۹) ترجمه غلامرضا سمیعی انتشارات اساطیر
- ضد اخلاق (۱۹۰۲) ترجمه علی پاک بین تحت عنوان رذل انتشارات جامی
- آمنتاس (۱۹۰۶) ترجمه سونیا رضاییمود، علیرضا قلینژاد انتشارات گنبد طلایی
- در تنگ (۱۹۰۹) ترجمه عبدالله توکل و رضا سید حسینی انتشارات نیلوفر.
- ایزابل (۱۹۱۱) ترجمه عبدالحسین شریفیان انتشارات اساطیر، اسماعیل سعادت انتشارات علمی و فرهنگی
- دخمههای واتیکان (۱۹۱۴) ترجمه سیروس ذکاء انتشارات فرهنگ جاوید و تحت عنوان سردابهای واتیکان ترجمه عبدالحسین شریفیان انتشارات اساطیر.
- سمفونی روستایی (۱۹۱۹)ترجمه عبدالحسین شریفیان تحت عنوان سمفونی کلیسایی انتشارات اساطیر، فریده مهدویدامغانی تحت عنوان سمفونی روحانی موسسه نشر تیر، محمد مجلسی تحت عنوان سمفونی پاستورال انتشارات دنیای نو، علیاصغر سعیدی تحت عنوان آهنگ عشق نشر قطره.
- کوریدون (۱۹۲۴)
- اگر دانه نمیرد (۱۹۲۴) ترجمه همایون نور احمر انتشارات نیلوفر
- سکه سازان (۱۹۲۵) ترجمه حسن هنرمندی انتشارات ماهی.
- سفر به کنگو (۱۹۲۷)
- بازگشت از چاد (۱۹۲۸)
- اودیپ (۱۹۳۱)
- مائدههای تازه (۱۹۳۵) ترجمهٔ سیروس ذکاء انتشارات جامی، مهستی بحرینی انتشارات نیلوفر
- بازگشت از شوروی (۱۹۳۶)
5 کتاب او به نامهای : مائدههای زمینی ، ضد اخلاق ، در تنگ ، دخمههای واتیکان و سکه سازان ، در لیست 1000 کتابی است که باید پیش از مرگ خواند ( منتشرشده در روزنامه گاردین )
بخشی از کتاب مائدههای زمینی – اثر آندره ژید
ناتانائیل،آرزو مکن که خدا را جز در همه جا بیابی.
هر آفریدهای نشانهی اوست اما او را نشان نمیدهد.
همین که آفریدهای نگاهمان را به خویش معطوف کند ما را از راه آفریدگار بازمیدارد.
ناتانائیل همچنان که می گذری ،به همه چیز نگاه کن و در هیچ جا درنگ نکن. به خود بگو تنها خداست که گذرا نیست…
ناتانائیل من زندگی دردآلود را از دل آسودگی دوست تر میدارم.
ناتانائیل من شوق را به تو خواهم آموخت.
اعمال ما وابسته به ماست همچنان که روشنایی به فسفر. راست است که ما را میسوزاند اما برایمان شکوه و درخشش به ارمغان میآورد. و اگر جان ما ارزشی داشته باشد برای این است که سخت تر از دیگران سوخته است.
برای من خواندن این که شنهای ساحل نرم است کافی نیست، میخواهم پاهای برهنهام آن را حس کند، معرفتی که قبل آن احساسی نباشد برایم بیهوده است!
در شگفتم ناتانائیل!تو خدا را در خودداری و از آن بیخبری!
او را ندیدهای چون او را پیش خود به گونهای دیگر مجسم می کردی.
ناتانائیل!تنها خداست که نمیتوان در انتظارش بود. در انتظار خدا بودن،ناتانائیل یعنی باور نداشتن اینکه او هم اکنون حضور دارد.
ناتانائیل! زیباترین سرورهای شاعرانه آنهاست که از درک هزار و یک دلیل وجود خداوند به آدمی دست میدهد.
ناتانائیل بدبختی هر کسی از آن است که همیشه اوست که مینگرد و آنچه را که مینگرد از آن خود میداند، اهمیت هر چیز نه به خاطر ما که به خاطر خود اوست، ای کاش نگاه تو همان باشد که به آن مینگری.
ناتانائیل! ای کاش عظمت در نگاه تو باشد نه در آنچه بدان مینگری…
ناتانائیل!در کنار آن چه شبیه توست نمان! هرگز نمان،ناتانائیل.
همین که پیرامونت رنگ تو را به خود گرفت، یا تو به رنگ آن شدی، دیگر سودی برایت نخواهد داشت، باید آن را ترک بگویی.
از هیچچیز جز درسی که برایت به ارمغان میآورد بر مگیر!
ناتانائیل! میتوان به زیبایی به خواب رفت و به زیبایی از خواب بر خواست، اما خوابهای شگفت در کار نیست، و من رویا را تنها زمانی دوست دارم که حقیقت آن را بپذیرم، زیرا زیباترین خوابها هم با لحظهی بیداری برابری نمیکند…