یکی از رازهای عجیب دنیای ادبیات، ماجرای رابطهی کافکا و یک دختر کوچک بود که به واسطهی یک عروسک و نامههایی به هم گره خوردند! ماجرایی شگفتانگیز که هنوز میان خیال و واقعیت حرکت میکند. اما از میان این حرکت قصهای خواندنی شکل میگیرد که همراه با تصاویرش قابل دیدن و خواندن است. کجا؟ در کتاب : فرانتس، دورا، دختر کوچولو و عروسک!
کتاب با کمک تصویر سازی فوقالعادهای که دارد، خواننده را همراه خود میبرد تا آستانهی کشف یک راز… خواندن یک نامه! نامهای که منتظرش نبودید! تجربهاش کردهاید؟ حس عجیبی دارد!
بخشی از یادداشت ترانه وفایی مترجم اثر در ابتدای کتاب:
کافکا، کافکای خالق گرگوار سامسا در کتاب مسخ، که همواره مسخم کرده. وعروسک، که عنصری جدی در «زندگیِ کردن »های کودکیم به شمار می رفت. عروسک های من یک اجتماع داشتند با تمام اجزای آن. بازی با عروسک ها امری جدی در زندگی من ب هشمار می رفت. آن ها خیلی جدی و کوشا، جهان بینی مرا شکل می دادند! یکی و دو تا هم نبودند!
روزگاری دیگر شد و من، در سفری، کتابی دیدم مختصر و مصور که همهی این افراد در آن جمع شده بودند. عنوانش: کافکا، دورا، دختر کوچولو و عروسکش. همان داستان. نامههای کافکا. اما به قلم دیدیه لویه و تصاویر تیزیانا رومانین. به آن ها ملحق شدم و پس از گذشت چند سال، این کتاب را ترجمه کردم تا شما را هم به طرف آن جمع بکشانم.
نویسنده: دیدیه لوی
مترجم: ترانه وفایی
تصویرگر: تیزیانا رومانین
سال نشر: 1399
شابک: 9-76-5810-600-978
تعداد صفحات: 32 صفحه